جنبش”Me too” از نگاه روانشناسی

رئیس سابق انجمن علمی روانپزشکان کشور: اگر این اعتراضات جمعی باعث روشن شدن مصادیق آن شود، گامی بزرگ در پیشگیری از چنین رفتارهای آزاردهنده ای خواهد بود. اولین گام در پیشگیری از آزار جنسی، آموزش مصادیق آزارجنسی و گفتگوی عمومی است دریا وفایی/ نسل فردا “Me too” به گوش خیلی ها آشناست، جنبشی تظلم خواهانه […]

رئیس سابق انجمن علمی روانپزشکان کشور:

اگر این اعتراضات جمعی باعث روشن شدن مصادیق آن شود، گامی بزرگ در پیشگیری از چنین رفتارهای آزاردهنده ای خواهد بود.

اولین گام در پیشگیری از آزار جنسی، آموزش مصادیق آزارجنسی و گفتگوی عمومی است

دریا وفایی/ نسل فردا

“Me too” به گوش خیلی ها آشناست، جنبشی تظلم خواهانه که اینبار پیرامون آزار جنسی بازیگران زن به راه افتاده است. البته بدیهی است که درهر امر حقوقی باید تمامی زوایای مساله مورد بررسی قرار گیرد و به قول معروف  نمی شود یک طرفه به قاضی رفت. با این حال مجله زندگی سالم، موضوع را از جنبه روانشناسی مورد بررسی قرار داده است. آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی ماست با مریم رسولیان روانپزشک و رئیس سابق انجمن علمی روانپزشکان کشور:

  • از نظر علمی و تخصصی، آزارجنسی به چه نوع رفتارهایی تلقی می شود؟

آزار جنسی تعریف دارد ولی اکثر افراد تعریف درستی از آزار ندارند و فقط تجاوز را مصداق آزارجنسی می‌‌دانند. هر نوع رفتار جنسی نامقبول با محتوای توهین‌؛ تحقیرو تهدید آزار جنسی است. ازار جنسی در اکثر موارد توسط مردان رخ می‌دهد اما  زنان و مردان هر دو  قربانی آزار جنسی قرار می‌شوند. هر گونه درخواست، رفتار و یا کلام جنسی‌ ناخوشایند، بدون رضایت طرف مقابل از مصادیق آزار جنسی‌ هستند.  همچنین چشم‌چرانی و نگاه آزارنده با نظر جنسی، هرگونه لمس یا تماس بدنی با انگیزه جنسی، شوخی‌های جنسی، درخواست رابطه‌ جنسی، ارسال پیام با محتوای جنسی، توهین با الفاظ جنسی، سوال در مورد زندگی جنسی افراد، بدن‌نمایی یا تعرض جنسی، انجام رفتارهایی با مفاهیم جنسی، تماس‌های تلفنی بی‌موقع و بدون دلیل از مصادیق آزار جنسی است.

  • پس تعرض جنسی چیست؟

تعرض جنسی معادل با آزار جنسی‌ است که منجر به احساس ترس، تحقیر و یا درد در فرد شود. تعرض جنسی به دو صورت روانی و فیزیکی تعریف می‌شود. تعرض جنسی روانی به معنای وادار کردن فرد به دیدن فیلم‌های پورنوگرافی، یا شنیدن صحبت‌هایی با محتوای جنسی است. تعرض جنسی فیزیکی به معنای وادار کردن فرد به برقراری رابطه جنسی، لمس اجباری بدن یا ارضای جنسی فرد قربانی است.

  • تعرض جنسی تحت چه شرایطی رخ می دهد؟ در اغلب محاکم قضایی می بینیم که متهم ادعا می کند” او با میل خودش تن به این کار داده است”، آیا چنین دفاعی محکمه پسند است؟

معمولا تعرض جنسی در یک رابطه نابرابر شکل‌می‌گیرد. نابرابری در سن، جنس، موقعیت اجتماعی یا اقتصادی بیشترین زمینه‌سازان این تعرض هستند. نکته مهم این است که، در مواردی فرد متعرض در دفاع از خود می‌گوید این رابطه به اجبار نبوده و یا حتی با رضایت خود فرد (قربانی) برقرار شده است. باید توجه داشته باشیم که وقتی یک رابطه بر بستر نابرابری شکل می‌گیرد، رضایت قربانی در بسترِ یک فضای ارعاب یا تطمیع به دست می‌آید و قربانی در این شرایط به خاطر ترس از دست دادن یا شوق به دست آوردنِ موقعیت یا جایگاه یا بهره اقتصادی به این رابطه تن می‌دهد. قطعا این رضایت مصداق رضایت آگاهانه نیست و سوء استفاده از قدرت مطرح است. در یک رابطه نابرابر فرض بر این است که فرد قدرتمندتر مسئولیت تنظیم رابطه را بر عهده دارد نه فرد ضعیف‌تر.

  • برگردیم به جنبش me too””، به نظرشما علت پدیده آزار جنسی در سینما چیست؟

ببینید، نکته مهم این است که این پدیده در همه‌ شغل‌ها و در همه جوامع وجود دارد. ممکن است شدت و ضعف آن در بعضی موقعیت‌ها تفاوت داشته باشد اما این نیاز به بررسی دقیق‌تر دارد. در ادارات، شرکت‌های خصوصی، بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، در بین مربی و ورزشکاران، در داخل منازل و استاد و دانشجو، معلم و شاگر، در تمامی این موارد مصادیق مسئله‌سازدر رسانه‌ها مطرح شده است. طبیعتا هر چقدر گروهی مقبولیت و یا شهرت بیشتر اجتماعی داشته باشند، مشکلاتشان هم در سطح جامعه پررنگ‌تر دیده می‌شود. پاسخ به این سوال که آیا مشاغل خاصی به دلیل ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شاغلین در این حرفه و یا ویژگی‌های خود شغل‌ از نظر نوع همکاری و سوژه‌ کار و … در معرض  خطر بیشتر برای پدیده‌ آزار جنسی هستند نیاز به پژوهش‌های بیشتری دارد. اما نکته‌ای که عمومیت دارد این است که در رابطه نابرابر، فرد ضعیف‌تر در معرض سوءرفتار قرار می‌گیرد و به عبارتی ادراک ضعف و عدم اتکا به خود زمینه‌ پذیرش رفتار نادرست دیگران است.

  • جنبش مربوطه تا چه اندازه در جلوگیری از این پدیده ها مؤثر است؟ آیا نیاز به چنین جنبشی هست؟

موضوع آشکارسازی آزار جنسی که خود یک نوع خشونت است، یکی از ارکان کنترل خشونت (آزارجنسی) است. برای کاهش و یا کنترل هر پدیده‌ مخربی ابتدا باید آن پدیده شناخته و ابعاد آن بررسی شود. آشکارسازی آزارجنسی و صحبت در مورد آن از مصادیق جدید مطرح در جامعه یا پرادایم زمانه شده است. حدود ۱۰۰ سال قبل موضوعی مثل آزارجنسی در یک رابطه زوجی مصداق نداشته است. در کشور ما هم این نوع حرکت‌ها بستری برای گفتگوی عمومی در خصوص موارد پیچیده فراهم می‌کند. اجماع فرهنگی در خصوص مفهوم آزارجنسی و مصادیق آن نیاز به گفتگوی صریح، بی‌پرده و به دور از قضاوت در سطح عموم دارد. اگر این اعتراضات جمعی فضایی را به وجود آورد که این گفتگوهای عمومی شکل گرفته و مفاهیم کلی به صورت جزیی تعریف شده و مصادیق آن روشن شود، گامی بزرگ در پیشگیری از این نوع رفتارهای آزاردهنده خواهد بود.

  • این پدیده قابل پیشگیری و درمان است؟

به نظرم بخش زیادی از این گونه رفتارها به باورهای عمومی و شیوه تربیتی در خصوص مصادیق آزارجنسی برمی‌گردد. رفتارهایی که در سطح جامعه رواج زیادی دارد، زیربنای تکاملی، فرهنگی دارد. اولین گام در پیشگیری از آزار جنسی آموزش مصادیق آزارجنسی و گفتگوی عمومی است که منجر به تغییر فرهنگ و افزایش دانش نسبت به آزار جنسی می‌شود. توصیف دقیق مصادیق آزار جنسی در جامعه پیش‌نیاز  وضع قوانین  پیشگیرانه و تنبیهی است که بخش مهمی از استراتژی های پیشگیرانه آزار جنسی است. وجود قوانین و اجرای عادلانه‌ قوانین در کنار آگاهی مردم از قانون بیش از آن که تأثیر پیشگیرانه بر روی مرتکب آزار داشته باشد به قربانی جرات و شهامت مقابله با رفتار مجرمانه را خواهد داد که امر مهمی در پیشگیری است.

  • شاید هم نیازمند اطلاع رسانی مسائل جنسی به سنین پیش دبستانی و دبستانی هستیم، درست است؟

مطمئنا آموزش مسائل جنسی و مراقبت‌های بهداشتی قبل و بعد از بلوغ، سبب افزایش آگاهی، افزایش خودمراقبتی و مراقبت بیشتر از دیگران خواهد شد. درغیاب وجود برنامه آموزش رسمی مسائل جنسی برای کودکان، آشنایی آنان با مسائل جنسی از طریق دوستان و با رویکرد هیجانی صورت می گیرد که در اغلب موارد این اطلاعات نادرست است. بنابراین باید چنین آگاهی بخشی هایی برحسب سن افراد و بازبان مناسب همان سن صورت گیرد.