روایت «اصفهانی‌های غیر اصفهانی» خواندن دارد

مکتب فلسفی اصفهان در دوره سلجوقیان و صفویه در برابر مکتب قرطبه در آندلس قرار داشت که اکنون نام آن کوردوبا شده است. این دو شهر زمانی قله‌های فلسفه در جهان بوده‌اند. این شکوفایی علمی بزرگ اصفهان از چشم گردشگران دور نمی‌ماند

مریم یادگاری : اخیراً مجموعه‌ای به نام «اصفهان در حدیث دیگران» که توسط شهرداری اصفهان به چاپ رسیده و نصف جهان را از دیدگاه گردشگران غیر ایرانی به تصویر کشیده است، توجه زیادی به خود جلب کرده است. دراین‌ارتباط و شناخت بیشتر این کتاب با علیرضا مساح رئیس اداره گردشگری شهرداری اصفهان به گفت‌وگو نشسته‌ایم آنچه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی نسل فردا با اوست.

  • درباره این مجموعه بیشتر برایمان بگویید.

مجموعه کتاب‌های اصفهان در حدیث دیگران با بررسی و پژوهش در صدها سفرنامه تدوین‌شده و در گردآوری آن بران بودیم که این شهر را از چشم شاهدان غیر ایرانی و غیرمسلمان به تماشا بنشینیم و روایت آنان را از تاریخ اصفهان، مردم این شهر، بناهای تاریخی و دیگر جاذبه‌هایش بشنویم. این مجموعه روایت و توصیف شاهدانی است که از قرون میانی تا دوره معاصر هرکدام به دلایلی مانند مأموریتی سیاسی یا تبلیغ دینی یا انگیزه‌ای تجاری یا هدفی علمی و گردشگری گذرشان به اصفهان افتاده است. این افراد برخی چند ساعت برخی چند روز برخی چند هفته و برخی حتی چند سال در اصفهان اقامت کرده و ماحصل مشاهدات و تجربیات و مطالعات خود را در سفرنامه‌ها و دیگر کتاب‌هایشان نوشته‌اند.

این مجموعه شامل ۱۰ کتاب است که هرکدام به گزارش‌ها و توصیفات یکی از بناهای تاریخی و مهم شهر اختصاص‌یافته است تا بدین ترتیب گامی در جهت تاریخ‌نگاری موردی و مستقل میراث فرهنگی و تاریخی اصفهان نیز برداشته شود. گزارش‌ها و روایت‌های مکتوب و نیز اسناد تصویری، در هر کتاب به ترتیب تاریخ ثبتشان از قرون میانی تا دوره پهلوی آمده‌اند که مطالعه و بررسی آن‌ها تصویری گویا از روند تغییرات را نشان می‌دهد.

 

  • به نظر شما اگر تمام روایات «اصفهان در حدیث دیگران» را جمع کرده و بخواهیم وجه مشترکی درباره آن پیدا کنیم، محور آن چیست؟

توصیف گردشگران خارجی از اصفهان به یک‌شکل نیست چون همان‌طور که گفته شد هرکدام نسبت به زمان حضورشان، شغلی که دارند یا ماموریتی که برای آن به اصفهان آمده‌اند، نگاه متفاوتی به این شهردارند. به‌طور مثال یکی از این‌ها در زمان حمله افغان‌ها به اصفهان آمده و کتابی به نام سقوط اصفهان نوشته است بنابراین طبیعی است که روایت او بسته به شرایطی باشد که ما در حال ضربه خوردن هستیم بدین سبب چندان هشیار نبوده و تاریخ به‌درستی نقل نمی‌شود. ارزش این روایت با آنچه شاردن درباره اصفهان می‌گوید متفاوت است. در میان راویان، سفرای سیاسی نیز هستند که گزارش روزانه خود را به دولت متبوع می‌دهند یا حتی بعضی بازرگان‌اند برای همین چندان نمی‌شود این روایات را به هم گره بزنیم. همچنین احتمال اشتباه نیز وجود دارد و ممکن است گردشگر خارجی عیدی را با عید دیگر یا شخصیتی را باشخصیت دیگر اشتباه بگیرد. چیزی که برای ما به‌عنوان محور اصلی این مطالب مهم خواهد بود، صرف روایت‌هایشان از شهر زیبای اصفهان است.

  • شاردن را مثال زدید، درباره او و دیگرانی که دلباخته اصفهان بوده‌اند و نامشان در «اصفهان در حدیث دیگران» آمده است، بگویید.

ژان شاردن، تاجر فرانسوی ۱۰ سال از عمرش را در اصفهان سپری کرد و به قول خود بنا و خانه مهمی در شهر نبود که ندیده باشد. او پنج دهه از عمرش را صرف نگارش کتابی دایره المعارف مانند در معرفی این شهرکرد. همچنین پیر لوتی نویسنده فرانسوی روایت شاعرانه خود را در کتاب به‌سوی اصفهان ثبت کرده و در آن ازگل‌های سرخ این شهر سخن گفته است. ارنست هولتسر، مهندس آلمانی در آغاز برای مأموریتی دولتی و خدماتی به اصفهان آمده بود اما پس از پایان مأموریت دوباره و این بار با هزینه شخصی به اصفهان مهاجرت و در همین شهر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. به‌طور خلاصه اصفهان در بین دیگر مردم جهان از این دوستداران که می‌توان آن‌ها را اصفهانی‌های غیر اصفهانی نامید بسیار داشته است.

 

  • مساجد اهمیت ویژه‌ای در تاریخ اصفهان دارد، در این خصوص چه چیزی برای گردشگران خارجی جذاب است؟

چیزی که برای آن‌ها جذاب است معماری و هنرهایی است که در آثار تاریخی به‌ویژه مساجد بکار برده‌ایم چون در طول قرون مختلف لایه بیرونی بناها متفاوت شده و زیبایی و جذابیت آن برای گردشگران خارجی به‌عنوان نماد قدرت دین و مذهب در اصفهان به چشم می‌آید. به استناد این روایات می‌توان دریافت که فعالیت مساجد درگذشته همیشگی بوده و درِ آن در ساعات روز باز بوده است اما اکنون فعالیت مساجد بیشتر مناسکی است و برای وقت نماز، دعا یا مجالس ترحیم فعال است. به‌طور مثال مسجد جامع عباسی در دوره صفوی هم مسجد هم‌مدرسه علمیه است و درهای بزرگ به چند محله اصفهان دارد که مردم برای کوتاه‌تر شدن مسیر خود از یک در وارد و از در دیگر خارج می‌شوند. مردم از داخل مسجد برای کسب خبر تردد می‌کردد و بازاریان سر درس طلاب حاضر بودند. نکته حائز اهمیت این است که مساجد در اصفهان قدیم پیوستگی اجتماعی بسیاری داشته‌اند.

  • به‌جز مساجد چه جذابیت دیگری در روایات گردشگران به چشم می‌آید؟

معماری ایرانی به هر شکل برای آن‌ها جذاب است، آداب‌ورسومی که در تشریفات و دیدار با شاهان می‌دیدند، وسعت، بزرگی و نعمات شهر، میزان جمعیت و تنوع صنایع‌دستی و لذت غذاهای ایرانی نیز بسیار ذکرشده است. نکته قابل‌تأمل درباره لباس‌های مردم قدیم است؛ به‌طور مثال یکی از گردشگران انگلیسی بعدها در دوره صفویه به‌عنوان سفیر ایران به انگلستان می‌رود و لباس‌های ایرانی را در این کشور می‌پوشد که چند نقاشی و روایت از حضور او بالباس ایرانی در انگلستان وجود دارد. بااین‌حال آنچه باعث شگفتی یک گردشگر خارجی می‌شود ارتفاع بنای مسجد نیست، هرچند این موضوع مهم است ولی اهمیت اصلی در نگاه گردشگران خارجی تفاوت ازلحاظ پایه‌های فکری است. می‌توان گفت که شبیه ساختمان مسجد جامع عباسی که مناره ۵۰ متری دارد در اروپا نیز دیده می‌شود اما پشت معماری غرب دیدگاه اومانیسم است در مقابل معنویت در معماری ایرانی که تبلور آن را می‌توان در آثار تاریخی اصفهان به‌وضوح دید، اهمیت بسیار دارد. در همین نمونه مسجد جامع عباسی، هرچه مناره‌ها بالاتر برود رنگ کاشی کمرنگ می‌شود. این‌یک نگاه عرفانی است یعنی به تعبیری فرد هرچه بالاتر برود در خداوند محو می‌شود و به نظر می‌رسد طراح این بنا مرحله فناءفی‌الله را مدنظر داشته است؛ بنابراین جاذبه‌های اصفهان تنها یک سازه شاخص نیست که زیبایی معماری داشته باشد بلکه پایه فکری و ایدئولوژی پشت آن نیز اهمیت دارد؛ حتی بااینکه شاید گردشگر خارجی مستقیم از این زوایا اطلاع نداشته باشد. موضوع دیگر روایت خارجی‌ها از پیشرفت علوم در اصفهان است. دوره صفویه مصادف با شکوفایی حوزه‌های علمیه در اصفهان بوده است و اکنون نیز باآنکه مرجعیت شیعه در این شهر نیست اما یکی از پایه‌های فقهی جهان تشیع محسوب می‌شود. ما شاید فکر کنیم درگذشته فقط علوم دینی در مدارس علمیه تدریس می‌شده اما باید بدانیم که این مدارس خاستگاه همه علوم بوده است. در این دوره پیشرفت زیادی هم در فلسفه داریم. مکتب فلسفی اصفهان در دوره سلجوقیان و صفویه در برابر مکتب قرطبه در آندلس قرار داشت که اکنون نام آن کوردوبا شده است. این دو شهر زمانی قله‌های فلسفه در جهان بوده‌اند. این شکوفایی علمی بزرگ اصفهان از چشم گردشگران دور نمی‌ماند.